کد مطلب:183018 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:259

امام در مدینه
مدینه با كوفه و شام، تفاوت اساسی داشت. مدینه شهر رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است. مدینه شهری است كه كاملاً با اهل بیت آشناست. مدینه شهر علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ است و او در مدینه به دنیا آمده است.

مدینه شهر حسین بن علی ـ علیه السلام ـ است و آن حضرت از مدینه به سوی مكه حركت كرد و به دعوت اهل كوفه به سوی كوفه! حال این كاروان، یادگار كاروان امام حسین ـ علیه السلام ـ است كه پس از چند ماه كه از آنجا حركت كرده بود، دوباره بر می گردد. عزیزانی كه رفته اند و حال بر می گردند، طبعاً باید مورد استقبال واقع شوند.

«از بشیر بن جذلم نقل شده است كه وقتی كاروان كربلا به نزدیكی مدینه رسید، علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ فرود آمد و بارها را باز كرد و خیمه اش را برپا نمود و زنان را پیاده كرد و به بشیر بن جذلم كه پدرش شاعر بود فرمود: ای بشیر خدا پدرت را رحمت كند، او شاعر بود، تو هم می توانی شعر بگویی؟ عرض كرد: آری، ای فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ من شاعرم.

فرمود: وارد مدینه شو و مرگ ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ را اعلام كن. بشیر چنین كرد. مدینه سراسر، حزن و اندوه و ماتم شد، زنان صدا به واویلا بلند نمودند. او می گوید: من نه از آن روز بیشتر گریان دیده ام و نه از آن روز بر مسلمانان تلخ تر. مردم به استقبال این كاروان دل شكسته رفتند. حضرت بر چهارپایه ای نشسته و بی اختیار گریه می كرد و صدای مردم به گریه بلند شد، با اشاره حضرت، مردم از جوش و خروش افتادند.» [1] .

شیوه سخن گفتن امام با مردم مدینه، غیر از گونه ای است كه با مردم كوفه و در شام سخن گفت.

«او سپاس خدای را به جا آورد و بعد از آن فرمود: خدای را سپاس گزاریم بر كارهای بزرگ و پیشامدهای ناگوار روزگار و درد این ناگواریها و سوزش زخم زبانها و مصیبتهای بزرگ و دلسوز و اندوه آور و دشوار و ریشه كن. ای مردم! همانا خداوند كه حمد و سپاس بر او باد، ما را به مصیبتهای بزرگی مبتلا فرمود و شكست بزرگی در اسلام پدید آمد. اباعبدالله الحسین و خانواده اش را كشتند و كودكانش را اسیر كردند و سر بریده اش را بر نوك نیزه زدند و در شهرها گرداندند و این مصیبتی بود كه مانند ندارد. ای مردم! كدام یك از مردان شما می تواند پس از كشته شدن حسین، شاد و خرم باشد؟ یا كدام قلبی است كه برای او اندوهگین نشود؟ یا كدام یك از شما، اشك دیدگانش را حبس و از ریزش آن جلوگیری تواند كرد؟ با اینكه هفت آسمان، برای كشته شدنش گریه كرد و دریاها با آن همه موج و آسمانها با اركانشان و زمین با اعماقش و درختها با شاخه هایشان و ماهیها و امواج دریاها و فرشتگان مقرب الهی و اهل آسمانها، همه و همه گریه كردند. ای مردم! آن كدام دل است كه برای كشته شدنش شكافته نگردد؟ یا كدام قلبی است كه ناله نكند؟ یا كدام گوشی است كه این شكست اسلامی را بشنود و كر نشود؟

ای مردم! ما صبح كردیم در حالی كه از شهر خود رانده شده و در به در بیابانها و دور از وطن بودیم، گویی كه اهل تركستان و كابلیم، بدون هیچ گناهی كه از ما سر زده باشد و كار زشتی كه مرتكب شده باشیم و شكستی در اسلام وارد كرده باشیم. چنین رسمی در نسلهای پیشین نشنیده ایم، این یك كار نوظهوری بود؛ به خدا قسم اگر پیغمبر به اینان پیشنهاد جنگ با ما را می فرمود، آنچنان كه سفارش ما را كرد، از آنچه با ما رفتار كردند؛ بیشتر نمی توانستند بكنند، إنا للّه و انّا الیه راجعون، چه مصیبت بزرگ و دلسوز و دردناك و رنج دهنده و ناگوار و تلخ و جانسوزی بود. ما آنچه را كه روی داد و به ما رسید، به حساب خدا منظور می داریم كه او عزیز است و انتقام گیرنده.»

این شیوه برخورد و سخن حضرت ـ علیه السلام ـ در بدو ورود به مدینه است. حضرت خود شاهد عینی ماجرای كربلاست و باید واقعیات این موضوع و آنچه را بر سر این كاروان آمده به مردم برساند. شروع سخنان حضرت با حمد و سپاس خداوند است و تذكر به وارد شدن مصیبتهای بزرگ بر آنان و اینكه بنی امیه شكست بزرگی بر اسلام وارد كردند و سپس شهادت حسین بن علی ـ علیه السلام ـ و اسیری كودكانش و بر سر نیزه كردن سر مبارك او و در شهرها گردانیدن آن را یادآوری می كند و این همان پیام رسانی واقعه كربلاست.


[1] لهوف، ص 207 ـ 210.